پایان سریال اغماء: با اطلاع یکی از اهالی محل که چشم بصیرت دارد (از همان چشم هایی که در سریال سال قبل بود) در یک عملیات غافلگیرانه ، «الیاس» به همراه جمعی دیگر از اراذل و اوباش محله دستگیر و روانه زندان می شوند. موبایل وی نیز به نفع شرکت مخابرات برای کمک به بهبود سیستم مکالمات تلفنی ، ضبط و مصادره می گردد. «دکتر جودت» به خاطر این که خانم «خانم دکتر بردیا» به او گفته است: «بی شعور» و او را شناخته است از ازدواج با وی منصرف شده و به باغ عمه اش پناه می برد و کمی سرخورده می شود.
در همین هنگام الیاس به شیوه ای خاص از دست ماموران فرار کرده و به باغ عمه دکتر جودت می رود و در قالب یکی از دوستان وی ، زنگ در باغشان را در یک روز بارانی پاییزی به صدا درمی آورد و یک مجموعه تلویزیونی دیگر برای رمضان سال دیگر در ذهن سیروس مقدم کلید می خورد. «دکتر پژوهان» نیز به خود می آید و با وساطت «حاج یونس» با دکتر بردیا ازدواج نمی کند و خواستگار «هستی» می شود که در همین هنگام ، جرقه ساخت یک مجموعه دیگر در ذهن کارگردان سریال «میوه ممنوعه » برای سال بعد زده می شود.
پیام اخلاقی سریال:
ای بسا ابلیس آدم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست